یا ابوالفضل (ع)
تو ماه ترین ماه بنی هاشمیانی
سرسلسله ی اهل وفایان جهانی
سرلشگر پرقدرت اصحاب حسینی
در کرببلا جعفر طیار زمانی
در سوز عطش نفس خودت را تو امیری
در فکر حسینی وهمه پردگیانی
سرداری وسقایی خود فخر بدانی
داری ز علی ساقی کوثر تو نشانی
دستان تو مقطوع وبود تیر به چشمت
اینگونه که شد مشک به دندان بکشانی
مشکت شده سوراخ بمیرم زبرایت
گریان زبرای لب صاحب عطشانی
یک بار برادر تو بخواندی حسینت
خواهد که دوبارتو بگویی، نتوانی
با رفتن خود پشت برادر بشکستی
در پیکر او نیست دگر تاب وتوانی
از شیر خبر نیست، شغالان همه شیرند
بر اهل حرم نیست دگر خط امانی
رفتست حسین تا خبرت خیمه رساند
با دیده ی گریان شده وقد کمانی
شعر :اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 25
- تیر
- 1403
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه