نوحه
ای قاری قرآنم بر نی چرایی ؟
آتش زدی خواهر را از این جدایی
راس تو پرخون ، من دیده گلگون
ذکر لبت آیات کهف و رقیم است
..................
کوفی شکسته همچون بابا سر من
افتادم ، اما کِی افتد چادر من ؟
شرمنده دشمن ، از عفّت من
آری حیا شرط وصل این حریم است
....................
در کوفه می کردم یاد از مادر تو
با دیدن روی ماه دختر تو
دارد نشانه ، از تازیانه
سیلی زدن اینجا مزد هر یتیم است
......................
امیررضا فرجوند
- چهارشنبه
- 3
- مرداد
- 1403
- ساعت
- 16:29
- نوشته شده توسط
- امیررضا فرجوند
- شاعر:
-
امیررضا فرجوند
ارسال دیدگاه