حرفی بزن، دیگه دارم دق می کنم
ببین که هق هق می کنم
آروم جونم
بابا ببین، نمونده صبر و طاقتم
نگاه سرد حسرتم
ای مهربونم
خودت میدونی جون منی
بمیرم که خونین دهنی
من الذی ایتمنی
آه
این شامیا خیلی بدن
خیلی منو کتک زدن
عموم کجاس
پاهامو آبله گرفت
موهامو حرمله گرفت
عموم کجاس
بابای خوبم حسین حسین
_
نگام کنی، خودت میخونی از چشام
می بینی که دیگه برام
نمونده جونی
قولی بده، بدون من نری سفر
تورو خدا منم ببر
اگه میتونی
سر زدنم جنگ شده بود
جواب گریه سنگ شده بود
دلم براتو تنگ شده بود
آه
ببین چه گوشه گیر شدم
سه سالم اما پیر شدم
از دست زجر
فکرش منو باز می کشه
حال رقیت ناخوشه
ازدست زجر
بابای خوبم حسین حسین
➖➖➖
انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.
تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- چهارشنبه
- 21
- شهریور
- 1403
- ساعت
- 19:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ابوذر رئیس میرزایی
ارسال دیدگاه