مصائبی که سرم آمده فدای سرت
چه مرهمی بگذارم به زخمهای سرت؟
تمام راه نگاهم به چشمهای تو بود
تمام راه برایم شده است سایه، سرت
وانیکاد بخوان! -چشم خورده قافلهمان-
که شهر پر شود از صوت دلربای سرت
درست دیدهام آیا؟ سر تو سوخته است؟
کجا نیامدهام با تو پا به پای سرت؟
به پیش چشم خودم چوب خیزران میزد
ببخش اگر که نبوده سرم به جای سرت
پس از تو پرچم طاغوت سرنگون شده است
و سر فراز شده حق به اتکای سرت
همیشه قبلهی زینب سر مقدس توست
اگر اجازه دهی جان دهم برای سرت
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- شنبه
- 31
- شهریور
- 1403
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه