گرفتی دست منو تو، روزای بدبیاری
تو بالا دست همه ای، کی گفته دست نداری
دست توعه، تو قله ی آسمون
دست توعه، ستونای کهکشون
دست توعه، دلخوشیه، رقیه خاتون
بی دست و پا منم، عهده دارم تویی
سرمایه ی منی، هر چی دارم تویی
بی دست کربلا دست منو بگیر
---
فقط ضرر بود روزی که، اسم تو رو نبردم
دوباره دست خالیمو، به محضرت آوردم
دست توعه، روزی هر سال من
دست توعه، اختر اقبال من
دست توعه، که این روزا، خوبه حال من
من توی زندگیم، تنها دارم تورو
حتی تو قبرمم، از پیش من نرو
بی دست کربلا دست منو بگیر
---
تو خواب میدیدم که منو، تو حرمت نشوندی
همه برن باز غمی نیست، اگر برام تو موندی
دست توعه، پناه خیمه گامون
دست توعه، تکیه گاه آقامون
دست توعه، زیارته، کرب و بلامون
از تو اشاره و، از من دویدنه
رویام به کربلا، یک شب رسیدنه
بی دست کربلا، دست منو بگیر
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- یکشنبه
- 1
- مهر
- 1403
- ساعت
- 8:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن حسنی
ارسال دیدگاه