• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر شهادت حضرت خاتم الانبیا محمد_مصطفی_صلوات_الله_علیه -(از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه)

37

از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه
یک عمر هر لحظه کشید از عمق جانش آه

مکرِ ابوسفیانِ لاکردار پیرش کرد
مکری که ریشه داشت در مال و مقام و جاه

از کینهٔ سنگیِ باباهایِ دختردار
تا گورهای تنگ و سرد و ساکت و جانکاه

از روزگارِ شب شده آزرده خاطر شد
با دیدنِ لات و هبل در زیرِ نورِ ماه

توحید را آورد و بت ها را به خاک انداخت
آمد به همراهِ خدایِ عاشق و دلخواه

خیلی محبت داشت بر امت! ولیکن شد
جبرانِ مهربانی اش حرفِ بد و بیراه

بردند تا بیراهه جریانِ خلافت را
خون به جگر کردند او را فرقهٔ گمراه

میخواست وقتِ جان سپردن، یک قلم-کاغذ
میخواست بنویسد #علی_ع_حیدر_ولی_الله

گفتند یک عده منافق؛ با لبی خندان
امروز هذیان باز میگوید رسولُ الله(ص)

طی شد میانِ بغض حتی احتضارش هم
شد چشمهایش بسته با دلواپسی ناگاه!

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران