امشب میانِ روضه، جانانِ من می آید
دیگر مگر به قلبم، درد و محن می آید؟!
مهمانِ بزم امشب والله میزبان است
فرمانروا... امیرِ اربابِ من می آید
پرچم، کتیبه، بیرق؛ رفتند پیشوازش
حاجت بیاور ای دل، امشب حسن(ع) می آید
صاحب عزایِ امشب دیده ست داغِ قاسم(ع)
داغش محرّم است از داغِ کهن می آید
آتش گرفته جانش در روضه های کودال
با ذکرِ "ای شهیدِ دور از وطن" می آید
بسکه حسن(ع) عزیز و جانِ دلِ حسین(ع) است
زینب(س) به دل-تسلی، مشکی به تن می آید
وصفِ نبردِ قاسم(ع) دارد حلاوتی ناب
دارد به جنگِ أزرق(لع) شمشیر-زن می آید
بر پیکرش زره نیست وقتی برایِ یاری-
از آن تنی که در خون؛ شد بی کفن می آید!
- شنبه
- 12
- آبان
- 1403
- ساعت
- 12:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه