• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

فاطمیه  شام شهادت، غسل روضه حضرت عباس سلام الله علیه -(شب بود و از خون‌گریه‌هایش ماه می‌سوخت )

102

#فاطمیه
 شام شهادت، #غسل
روضه حضرت عباس سلام الله علیه 

شب بود و از خون‌گریه‌هایش ماه می‌سوخت 
عکس علی در چاه بود و  چاه می‌سوخت 

تنهاست...، دارد می‌کشد آب، آب نه اشک 
تا پیش زهرا آب هم در راه می‌سوخت 

از بس‌که آتش داشت در سینه عرق داشت 
می‌خواست تا آهی کشد که آه می‌سوخت 

تنها خیالی را میانِ خانه می‌شست
طوری که پیش او رسول‌الله می‌سوخت 

اسما بریز آب روان باید بشوید 
آن خانمی را که در آن درگاه می‌سوخت 

عمداً فرستاده حسن را سوی سلمان 
از بسکه با  اُماه یا اُماه  می‌سوخت

در بینِ دندان  آستین را داشت زینب
خود را حسینش گاه می‌زد گاه می‌سوخت

دستش به پهلو زد ،سرش را زد به دیوار 
از زخمهای همسری همراه می‌سوخت 

دستش به بازو خورد ای لعنت به قنفذ...
می‌زد نفُس می‌گفت: یافتاح  می‌سوخت

خون می‌چکد از سنگِ غسل، از شانه، تابوت 
در زیر کوهِ داغ گویا کاه می‌سوخت

* *

از علقمه هم آب را می‌بُرد عباس
در بین گهواره لبی جانکاه می‌سوخت 

با مَشک، سقا در میان راه می‌ریخت
بی آب سقا  در میان راه می‌سوخت 

با سر عمو اُفتاد زهرا بود و می‌دید
در شعله  زُلفِ خیمه‌های شاه می‌سوخت

آتش، حرامی، تازیانه، چنگ، سیلی
گیسوی طفلی رو به قربانگاه می‌سوخت

وقتی سرش را دید کج خورده به نیزه 
زینب تمام راه  با این ماه می‌سوخت

(حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۵)

  • شنبه
  • 26
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 13:4
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران