شهادت بستر
میلاد_قبایی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
می بینی علی جان دارم میرم از حال
اگه حرف رفتن زدم بعد نه سال
حلالم کن حیدر ۳
اگه من شبیه یه یاس کبودم
اگه یار خوبی برا تو نبودم
حلالم کن حیدر ۳
از غمت درد من دو چندانه
زندگی ما رو به پایانه
میگم ای مرد من خداحافظ
مرد شب گرد من خداحافظ
بعد پیغمبر حقتو خوردن
اشکتو این مردم در آوردن
نور این خونه دیگه کم سو شد
قاتل زهرا درد پهلو شد
ای مرد زهرا
فکری بکن برای پهلو درد زهرا
سه ماهه زینبو بغل نکرده زهرا
ای مرد زهرا
آه و واویلا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
می بینم علی جان که تنهات گذاشتن
هوای تو رو بعد بابام نداشتن
حلالم کن حیدر ۳
توو این خونه باغ بهشتو سوزوندن
توو کوچه می دیدم تو رو میکشوندن
حلالم کن حیدر ۳
بعد اون کوچه صد دفه مُردم
یا علی گفتم تا زمین خوردم
اونکسی که قلبت رو سوزونده
جای دستش رو صورتم مونده
همسرت بین دشمنا رفت و ...
چادرش زیر دست و پا رفت و ...
خیلی توو کوچه با تو بد کردن
چون گل یاست رو لگد کردن
گفتن نداره
یه زن پا به ماه دیگه زدن نداره
زمین که میوفته دیگه دیدن نداره
گفتن نداره
آه و واویلا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
علی جان حواست به این خونه باشه
حسینم که میخوابه تشنه نباشه
حسینم غریبه ۳
علی جان بمیرم برا سوز و آهش
قرار منو تو دم قتلگاهش
حسینم غریبه ۳
قتلگاهی که نیزه بارونه
از غمش قلب آسمون خونه
داره زینب می بینه حیرونه
پیکرش رو شمر برمیگردونه
چند نفر با پا رو تنش میرن
آه! به قصد پیراهنش میرن
سمت اون گودال خواهرش میره
وقتی خنجر رو حنجرش میره
بی کس حسینم
سنان تو رو میزنه یه نفس حسینم
نزن پر و بالتو به قفس حسینم
بی کس حسینم
آه و واویلا ...
.
- چهارشنبه
- 30
- آبان
- 1403
- ساعت
- 13:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه