• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام موسی کاظم(زير بار کينه پرپر شد ولي نفرين نکرد

2687

زير بار کينه پرپر شد ولي نفرين نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولي نفرين نکرد
روزهاي تيره هريک شب‌تر از ديروز تار
در ميان دخمه‌اي سر شد ولي نفرين نکرد
هرچه آن صيادها را صيد خود کرد اين شکار
روزي‌اش يک دام ديگر شد ولي نفرين نکرد
روزه‌‌ي غم سجده‌ي غم شکر غم افطار غم
زندگي با غم برابر شد ولي نفرين نکرد
واي اگر نفرين کند دنيا جهنم مي‌شود
از جهنم وضع بدتر شد ولي نفرين نکرد
وقت افطار آمد و ديدم که خرماها چطور
يک به يک در سينه خنجر شد ولي نفرين نکرد
 هي به خود پيچيد و لحظه لحظه با اکسير زهر
چهره‌ي زردش طلا‌تر شد ولي نفرين نکرد
آن دم بي بازدم چون آتشي رفت و سپس
آنچه بايد مي‌شد آخر شد ولي نفرين نکرد
شاعر:خانم سادات هاشمی

  • یکشنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 7:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران