• دوشنبه 26 خرداد 04


شعر شهادت حضرن زهرا (س) ( جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را)

6384
5

جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را
 ولی از بس ستم دیده، نمی‏خواهم جوانی را!
الا ای خاتم پیغمبران! برخیز و بین حالم
 فلک با رفتنت بگرفت از من، شادمانی را
اگر خواهی بدانی خصم با زهرا چه ها کرده؟!
 مپرس این ماجرا از من، ببین قدّ کمانی را!
حمایت از امام خویش کردم آن چنان بابا!
 که بر من داد دشمن هم نشان قهرمانی را!
پدر! این روزها بنشسته می‏خوانم نمازم را
 مفصّل خوان ازین مجمل، حدیث ناتوانی را
چه باک ار غصب شد حقّ من و حیدر؟ که در محشر
 کند بر پا خدایم دادگاه حق ستانی را
ز چشم کودکان خود، رخم را می‏کنم پنهان
 که تا نیلی نبینند این عذار ارغوانی را
سخن کوتاه (انسانی)! بگو بر آن گلی نالم
 که دیده در بهار خویشتن رنگ خزانی را!
شاعر : علی انسانی

  • شنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 7:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



سیدمحمدرحیم

این شعر بیت اولش اینه

جواني گر چه مي باشد بهار زندگاني را
ولي از بس ستم ديدم نمي خواهم جواني را

سه شنبه 4 آذر 1399ساعت : 22:08

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران