منم قاسم حسن را نور عينم
برادر زاده ي مولا حسينم
منم قاسم ز آل مصطفايم
فروغ ديدگان مجتبايم
اگر چه خسته جان و تشنه کامم
کجا من دست برادر از امامم
عمو ديگر بده اذن جهادم
که افتاده است شوري در نهادم
نمي خواهم دگر اين زندگاني
به امّيد شهادت سخت شادم
همي خواهم چو اکبر کشته گردم
چه مي شد مي رسيدم بر مرادم
- چهارشنبه
- 25
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 15:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه