فاطمیه موسم غربت وعزاست
فاطمیه روضه خونش خداست
با یه عشق دیرینه بر سینه می کوبم ازغم تو
دلم آتیش میگیره میمیره به یاد ماتم تو
تا همیشه زهرایی می مونه به زیر پرچم تو
فاطمیه دلامون آسمونیه
مسافر حرم بی نشونیه
کنار قبر خاکی افلاکی میشه دل زائرش
دلای غرق شیون میگیرن همیشه روضه براش
روز محشر خندونه چشمی که گریونه وقت عزاش
فاطمیه چشم عالم بارونیه
کار دل خسته مون روضه خونیه
تا ظهور فرزند دلبندت مخفیه مدفن تو
پشت ابرا میمونه پنهونه بهشت روشن تو
جمعه ها اشک افشونه بارون ندبه و شیون تو
شاعر:یوسف رحیمی
- یکشنبه
- 6
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 8:48
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه