موجی ز دریا مانده
موجی ز دریا مانده ام، رفتند و تنها مانده ام
ای باغبان قدری بمان، من غنچه ای جا مانده ام
ای سایه ی روی سرم، بی تو کجا من ره بَرم
گویی اگر من کودکم، گویم مرید اصغرم
ای یاور تنهای من، عشقت زسر تا پای من
آید به استقبال من، با مادرت بابای من
- پنج شنبه
- 18
- آذر
- 1389
- ساعت
- 16:13
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه