• سه شنبه 4 دی 03


شعر مدح امام زمان(آید آن صبح درخشانی که من می خواستم)

2169
4

آید آن صبح درخشانی که من می خواستم
روشنی بخش دل و جانی که من می خواستم
از نسیم جان فزای گلشن آل رسول    
بشکفد گل های بستانی که من می خواستم
از بهارستان عشق و گلشن آل علی     
آمد آن سرور خرامانی که من می خواستم
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم
تا که آمد ماه کنعانی که من می خواستم
دیده یعقوب جان من از او شد پر فروغ   
کآمد آن خورشید رخشانی که من می خواست
سر به زانوی ندامت می زنم در پای دوست  
تا رسد دستم به دامانی که من می خواستم
چون امینی همت از پیر مغان کردم طلب
بافتم آن گوهر جانی که من می خواستم
شاعر:امینی

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 7:0
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران