اشعار در مقام پدر

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

زمزمه در رثای پدر_ستون خانه ام تو بودی ای پدر * اسماعیل تقوایی

248

زمزمه در رثای پدر_ستون خانه ام تو بودی ای پدر زمزمه در رثای پدر
ستون خانه ام تو بودی ای پدر
نمودی ترک ما شدم بی بال وپر
خدا حافظ پدر، خداحافظ پدر2
_________________________________
ندارم طاقتش، بود سنگین غمت
زند آتش به جان، شرار ماتمت
خدا حافظ پدر...
__________________________________
تو بودی پشت من، دگر تنها شدم
دلم غرق غمست، که بی بابا شدم
خدا حافظ پدر...
__________________________________
تو را ای جان من، سپردم من به خاک
بروی قبر تو، کنم من سینه چاک
خداحافظ پدر...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 22
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
حاج علی پور علی

داغ فراق تقدیم به روح ملکوتی امام راحل (ره) -(فراق اودیلا فلک ووردی اود دل و جانه) *حاج علی پور علی

750

داغ فراق تقدیم به روح ملکوتی امام راحل (ره) -(فراق اودیلا فلک ووردی اود دل و جانه) فراق اودیلا فلک ووردی اود دل وجانه
یانیب کول اولدی.اورک لرلهیب هجرانه

فراقی لاله لری سینه داغدار ائلدی
یتیشدی شعلهءشمعینده وصله.پروانه

بیر.عمر.معرفتین.شمعی.تک یانیب.اریدی
ایشیقلیقیندا صفا وئردی بزم عرفانه

جهاد عشقده داغداندا استواریدی
که درس عشق شرف وئرد هر بیرانسانه

اوجالتدی عشق علمین ووردی.قله.قافه
هدایت ایلدی عشاقی کوی جا نا نه

علی خصالدی پاینده پیر مکتبیدی
که راه عشقی تانیتدیردی.هر.مسلمانه

توان عشقه دئدی دهرده توان چاتماز
بو شرطلن که اولا اتکاسی ایمانه

او پیر میکده ی عشق ناب خم غدیر
جهان عشقی ، تماشایه چکدی ایرانه

علی مثالی صبوران دوزدی هر درده
که.عمرینین.گونی.سیرینده چاتدی.پایانه

صفالی دللری داغ فراقی یاندیردی
گتیردی ماتمی نه طاق عرشی افغانه

عزا پیامی یتیشدی گویون ملک لرینه
نئجه دیوم که قرا چکدیلر جمارانه

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

ختم خوانی مراسمات ترحیم -( عمریست جاری بر زبانم یا ابا الفضل) * رسول چهارمحالی

274

ختم خوانی مراسمات ترحیم  -( عمریست جاری بر زبانم یا ابا الفضل) جانم اباالفضل ،جانم اباالفضل(2)
-----------------------------
عمریست جاری بر زبانم یا ابا الفضل
من روضه خوان و نوحه خوانم یا ابا الفضل
باب الحوائج میر و سردار سپاهی
تنها علمدار و سپهدار سپاهی
----------------------------------
روی لبانم روضه هایت گشته جاری
ای کاش بودم تا نمایم بر تو یاری
یا لیتنا کنا معک سردار لشگر
ای غمگسار و یاور چشمان حیدر
شرمنده گشتی تشنه کامان حرم را
سقای ما در علقمه ،شاه کرم را
------------------------------
عباس بودی مایۂ آ رامش و صبر
تا بود در دستت علم چشمم نشد تر
تو قوت قلب من و اهل خیامی
تو بر حسین آرامشی در هر کلامی
-----------------------
دستت فتاده روی خاک جان برادر
خالیست مشکت ازچه روسرو صنوبر
خواندی مرا عباس جانم تو برادر
بر گو چه شد اینبار ای میر دلاور
-----------------------------
پیچیده بوی یاس اندر قتلگاهت
مادر بگفت عباس مادر به فدایت
آ مد به بالای سرم آن عشق عباس
آن یاس پرپر گشته اماباچه احساس
-----------------------------
گریان چرایی یا ابوفاضل برادر
لطفت شده بنگر به من شامل برادر
اشکت دلم را میزند چنگ ای برادر
حالا چگونه من روم در نزد خواهر
------------------------------
اشکم برای توست که یاری نداری
تا ساعتی دیگر به مقتل بی نگاری
آید به روی سینه ات با تیغ و خنجر
سر میبرد آ ن نانجیب گویا ز حنجر
----------------------------------
اکنون سرم بر زانوی تو آ رمیده
ای وای بر آن خواهر قامت خمیده
دشمن سرت رامی گذارد برسر خاک
سازد تن پاک تو را با نیزه صد چاک
---------------------------
ساقی خموش از درد و دوری و مصیبت
زهرا کند شیون به جسمش توی جنت
درد مصیبت های تو جان سوز باشد
ساقی به ناله باشد ودر سوز باشد
--------------------------------------------
جانم اباالفضل،جانم اباالفضل(2)

  • دوشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

احترام به پدر -(کوه صبر و غرق ایمان است پدر) * رسول چهارمحالی

218

احترام به پدر -(کوه صبر و غرق ایمان است پدر) کوه صبر و غرق ایمان است پدر
استوار و مرد میدان است پدر

شاه بیت پایداری بوده ! هست
بحر رحمت، مثل باران است پدر

شرح تفسیرش به قرآن آمده
محترم در نزد سبحان است پدر

تا توانی در جهان کن خدمتش
با دعایش مرگ آسان است پدر

زحمت بی منت اش را قدر دان
معنی والای انسان است پدر

بوسه زن بردست وپایش درجهان
التیام زخم و درمان است پدر

با وجود مشکلات و خستگی
عاشقانه باز خندان است پدر

در دلش مهر علی دارد پدر
پیرو آئین قرآن است پدر

آبرو و عزت ما از شماست
صاحب بنیاد و بنیان است پدر

احترام تو بر ما واجب است
کوه صبردرراه طوفان است پدر

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

ترحیم -(مگه یادم میره مهر و صفای خونه بودی) * رسول چهارمحالی

385

ترحیم -(مگه یادم میره مهر و صفای خونه بودی) مگه یادم میره مهر و صفای خونه بودی
مگه یادم میره تو پدری نمونه بودی
مگه یادم میره اسطورۂ زمونه بودی
مگه یادم میره که توگل گلخانۂ بودی

بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر

مگه یادم میره اون لحظه های خوب با هم
مگه یادم میره عطر نفس هایت توی عالم
مگه یادم میره حمایتت رو همه هر دم
مگه یادم میره عشق و صفای تو دمادم
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی،دربین ما،ای پدرای پدر

مگه یادم میره گل بوسه های عاشقونه
مگه یادم میره رو دست تو زدم جونه
تو بودی کوهی از عشق و صفا توی زمونه
حالا در سوگ تو عزیز تو داره می خونه

چه سخت بود لحظه ی جدایی از تو بابا جونم
ندیدی که غمین و داغدار از تو می خونم
کفن تن تو بود و این دل غرقه به خونم
تو رفتی توی خاک ای پدرم ای مهربونم

مگه یادم میره محبت رو تو دلها کاشتی
مگه یادم میره حب حسین تو سینه داشتی
یه عمری نوکری اهل بیت و فخر می گذاشتی
مگه یادم میره تو روضه ها تو تاب نداشتی

بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اشعار در سوگ پدر از احمد حسین پور علوی -( دوست دارم چون تو گردم ای پدر ) * احمد حسین پور علوی

22

اشعار در سوگ پدر از احمد حسین پور علوی -( دوست دارم چون تو گردم ای پدر ) دوست دارم چون تو گردم ای پدر
گو رسی آیا به گردم ای پدر
گونه هایم خیس و باران دیده اند
گر چه اینسان روی زردم ای پدر
با تو دریای امید و روشنی
بی تو اقیانوس دردم ای پدر
بر مزارت چشمه ساری ساختم
بی تو از بس گریه کردم ای پدر
گرم می شد با نگاه روشنت
دست های سردِ سردم ای پدر
در مسیر کوچه باغ خاطرات
دل به یادت هست هر دم ای پدر

من و ان قلب محزون و شکسته
من و ان چشم های زار و خسته
پدر جان هر چه دارم از دل و جان
فدای ان دو دست پینه بسته

شاعر : احمد حسین پور علوی

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در مقام و سوگ پدر از احمد حسین پور علوی -( سینه ای آکنده از مهر و وفا دارد پدر ) * احمد حسین پور علوی

27

اشعار در مقام و سوگ پدر از احمد حسین پور علوی -( سینه ای آکنده از مهر و وفا دارد پدر ) سینه ای آکنده از مهر و وفا دارد پدر
جلوه ای از رحمت و لطف و صفا دارد پدر
حق سفارش کرده بر احسان او در زندگی
قدر و جاهی نزد ذات کبریا دارد پدر
تشنه ی عشق و محبت باشد و مهر و وفا
خضر آسا در کفش جام بقا دارد پدر
می کند فرزند خود را با حقیقت رهنمون
در هدایا رتبه ای چون انبیا دارد پدر
روز و شب دارد تلاش از بهر روزی حلال
ز اهتمامش زندگی را با صفا دارد پدر
داده آب از شیره ی جان پای سرو قامتت
تا تو پا گیری به عالم قد دو تا دارد پدر
می کشد بی ادعا رنج و ننالد لحظه ای
دلخوش از این که جوانی با وفا دارد پدر
سایه ی پر مهر او گر بر سرت باشد جوان
قدر این گوهر بدان الحق بها دارد پدر
بوسه بر دستش بزن خاک رهش ک

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار در مقام و سوگ پدر -( تاج عزّت به سر اهل جهان است پدر ) *حجه الاسلام رضا جعفری

44

اشعار در مقام و سوگ پدر -( تاج عزّت به سر اهل جهان است پدر ) تاج عزّت به سر اهل جهان است پدر
گوهر پر ثمر نسل جوان است پدر
ای پسر قدر پدر دان که در ایام حیات
می ندانی که بهین گنج گران است پدر
خاک پایش به سر دیده نهی باز کم است
نور دیده به بصر راحت جان است پدر
گفته اش را بپذیر از دل و جان ای فرزند
باش آگاه که چون گنج نهان است پدر
سایه اش تا به سر هست نما شکر خدا
تا گزندی نرسد بر تو شبان است پدر
گر پدر در کنف توست ببوس از قدمش
هم ز خاطر مبرش گر به جنان است پدر
همه اشیا جهان را به تو بخشند اگر
(محرما) باز بدان به ز جهان است پدر

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری در مقام و سوگ پدر -( چگونه می شوی اگاه از بهای پدر ) * علیرضا فولادی

25

شعری در مقام و سوگ پدر -( چگونه می شوی اگاه از بهای پدر  ) چگونه می شوی اگاه از بهای پدر
نرفته تا ز سرت سایه ی همای پدر
تو تا پدر نشوی غیر ممکن است شوی
خبر ز حال دل درد آشنای پدر
چه رنج ها که کشید از برای راحت تو
نداشتی خبر از درد و ابتلای پدر
ز تند باد حوادث برون نبردی جان
اگر نبود فداکاری و وفای پدر
هزارها گره ی بسته بود در کارت
گشوده گشت به دست گره گشای پدر
رها شدی تو ز امواج هولناک خطر
ز پایداری و ایثار بی ریای پدر
اگر که قامت تو همچو سرو آزاد است
خمیده در عوضش قامت رسای پدر
تمام عمر پدر صرف در وجود تو شد
چه کرده ای تو به عمر خود از برای پدر؟!
پدر برای تو کشید با تمام وجود
رواست گر تو کنی جان خود فدای پدر
رکاب رخش سعادت به زیر پا داری
اگر که گوش ن

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری برای در سوگ پدر -( ای باغبان گلشن عشق و وفا پدر ) *

13

شعری برای در سوگ پدر -( ای باغبان گلشن عشق و وفا پدر ) ای باغبان گلشن عشق و وفا پدر
ای مهربان مربّی درد آشنا پدر
ای شمع دلفروز عزیزان خاندان
بعد از تو نیست خانه ی ما را صفا پدر
یادت به خیر باد که با آن محبتت
کردی نصیحت از دل و جان بهر ما پدر
گفتار دلربای تو بس ساده بود و نیک
هرگز نمی شود ز خیالم جدا پدر
کی بود باورم که تو را می دهم ز دست
بر تن کنم برای تو رخت عزا پدر
گفتی اگر که باز شود راه کربلا
راهی شوم به شوق سوی کربلا پدر
گویی به آرزوی بلندت رسیده ای
رفتی به سوی زاده ی خیر النسا پدر
چون مرغ عشق از نفس تن رها شدی
کردی سفر به سوی دیار بقا پدر
روح تو شاد باد و سرای تو نور باد
حق حسین شافع روز جزا پدر
ای عاشق علی که به شوق لقای دوست
رفتی به یک اشا

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری زیبا برای مقام پدر و سوگ آن -( الا ای نوگل بی خار بابا ) *

38

شعری زیبا برای مقام پدر و سوگ آن -( الا ای نوگل بی خار بابا ) الا ای نوگل بی خار بابا
چراغ شام های تار بابا
الا ای مظهر مهر و محبت
به ما بودی به هر غم یار بابا
بیا از راه احسان و عنایت
سر از خاک لحد بردار بابا
یقین دارم که در باغ بهشتی
کنار عترت اطهار بابا
امید است آنکه دستت را بگیرد
ز رحمت حیدر کرّار بابا
چو بینم جای خالی تو ای دوست
بنالم در فراقت زار بابا
ببوسم عکس زیبای تو را من
که باشد نصب بر دیوار بابا
فروغ زندگانیم تو بودی
کنون شد روزگارم تار بابا
مرا تنها نهادی در زمانه
چه سازم ای گل بی خار بابا
بهشت جاودان جای تو باشد
به حق عترت اطهار بابا
کنار قبر تو آیم نشینم
کشم آه از دل خونبار بابا

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار برای در سوگ پدر و مقام آن -( ای پدر دیده به سویت ) *

18

اشعار برای در سوگ پدر و مقام آن -( ای پدر دیده به سویت ) ای پدر دیده به سویت نگران است هنوز
داغ تو بر دل ما بار گران است هنوز
دل ز هجران تو در بحر اِلم غوطه ور است
دیده از دوری رویت نگران است هنوز
دیگران از غم مرگ تو کنند اه و فغان
هم صدا ناله ی من با دگران است هنوز
جان بی صبر و قرارم به هوایت شب و روز
هم چو مرغان هوا در طیران است هنوز
خور برفتی زجهان کی برود آثارت
نگران در غم تو پیر و جوان است هنوز
ای پدر خاک لحد منزل و مأوای تو شد
اشک جاری ز دو چشم پسران است هنوز

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعاری زیبا برای در سوگ پدر و مقام آن -( رفتی و اتش زدی بر جسم و جانم ای پدر ) *

31

اشعاری زیبا برای در سوگ پدر و مقام آن -( رفتی و اتش زدی بر جسم و جانم ای پدر ) رفتی و اتش زدی بر جسم و جانم ای پدر
گشت تاریک از فراغت آشیانم ای پدر
چون به یاد آرم محبت های دیرین تو را
می رود از کف برون تاب و توانم ای پدر
تو ملک بودی گمانم من تو را نشناختم
حال دانستم حقیقت بود گمانم ای پدر
کی ز خاطر می برم آن مهربانی های تو
بهر تو ریزم سرشک از دیدگانم ای پدر
چون نصیحت های شیرین تو را آرم به یاد
آتش غم می زند شعله به جانم ای پدر
زان نکوهایی که می-کردی به من ای نازنین
مغفرت جویم ز حیّ مهربانم ای پدر
(کربلایی) از زبان کودکان شاه دین
گفت داغت سوخت مغز استخوانم ای پدر

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

اشعار در سوگ شهدا -( ببین چشمم بود لب تشنه ی اشک ) * جواد حیدری

45

اشعار در سوگ شهدا -( ببین چشمم بود لب تشنه ی اشک ) ببین چشمم بود لب تشنه ی اشک
ببین خالی و خشکیده است این مشک
حبیبا ما چه کردیم ما چه کردیم
که این گونه اسیر رنج و دردیم
حبیبا کرخه روزی جای ما بود
خروش رود دز اوای ما بود
چنین غفلت بر این دل چیره گشته
دلم چون خاک قبرم تیره گشته
چه می شد غنچه ای پژمرده بودم
که قبل از پیر عشقم مرده بودم
تمام جبهه ها یادش گرامی
اگر چه دیگر از ان نیست نامی
دوکوهه چون حرم بوی خوشی داشت
دوصد خورشید اندر خامُشی داشت
دوکوهه حاصل کرببلا بود
قدمگاه شهیدان خدا بود
دوکوهه در دل خود راز دارد
سخن از آیه ی پرواز دارد
حریم کوزران حالی دگر داشت
صفا از ناله ی اهل سحر داشت
تمام خیمه ها و جاده هایش
ز رفت و آمد مهدی خبر داشت
نه این

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

گریز دوم روضه پدر -( بودن فرزندان بر بالین پدر ) *

57

گریز دوم روضه پدر -( بودن فرزندان بر بالین پدر ) بودن فرزندان بر بالین پدر
با شما هستم با شما فرزندانی که پدر از دست دادید، شما که لحظات آخر عمر پدر بر بالین سر پدر بودید، پدر آخرین وصیت خودش رو به شماها کرد. همه جا رسمه که فرزند بر بالین پدر حاضر می شه و لحظات آخر عمر پدر، سر بر زانوی فرزندش از دنیا می رود؛ امّا نبودید کربلا، برعکس این ماجرا اتفاق افتاد؛ فرزند سرش بر بالین پدرش بود...

بحار الانوار ، جلد42 ، صفه293

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 عبادی طارمی

مقام پدر ترکی -(ائویمون شام و سحر شمع فروزانی آتا) * عبادی طارمی

172

مقام پدر ترکی -(ائویمون شام و سحر شمع فروزانی آتا) ائویمون شام و سحر شمع فروزانی آتا
باشیمون تاجی، شرف رهبری سلطانی آتا

چوخ چکیب زحمتیمی مهر و وفا درسی وئروب
جلب ایدوبدی نظر خالق یزدانی آتا

یاشییوب عزتیلین عز و شرف کسب ائلییوب
گورسدیب زندگی ده غیرت و وجدانی آتا

سایه ی امنی اولوبدی آناما حرمت ائوی
آنامون قلبیده کی باور و ایمانی آتا

یتیشوب بیرگونی اما ایلدی ترک بیزی
آلدی دلخوشلوقی همده سرو سامانی آتا

اسدیریب باد خزان گلشن وگلزاره غمی
ایلیوب حالیمی هر لحظه ده بحرانی آتا

آغلایولار بالالار منده فغان ایلیورم
گل اوزون درک ائله بو گوزلری گریانی آتا

سن سیز عمروم کچجاخ لحظه به لحظه غمیلن
محنین یاندیراجاخ باغیله بستانی آتا

ثروتیم بیرسنیدون عالم آرا بیرده آنام
اولماسون نینیورم کاخ سلیمانی آتا

سن اولاندا ائویمیز باغ بهاریدی فقط
گتمگین گتدی خزانیله زمستانی آتا

هر شب جمعه گلیب قبریوی سیلّم ئوپرم
یاشلی گوزلن اوخورام سوره ی رحمانی آتا

گوزوم اما قالاجاخ کوچه ده تا سن گلسن
سوپورر بی کس آنام منزل وایوانی آتا

ایندی بیلدیم نه چکیب کربوبلاده زینب
جان ویرنده گوروب اول شاه لب عطشانی آتا

نیزلر آلتدا گوروب قارداشی بی جان ونفس
ظهر عاشور اسن قورخولی طوفانی آتا

.دوغرانیب نهر فرات اوسته گوزل قارداشی
دخت حیدر دولانیب غم زده میدانی آتا

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مجلس ختم -(آتیش به جونم میزنه،آتیش گرفتم از غمت) * رسول چهارمحالی

239

مجلس ختم -(آتیش به جونم میزنه،آتیش گرفتم از غمت) آتیش به جونم میزنه،آتیش گرفتم از غمت
آتیش به جونم میزنه،غرق عزا و ماتمت
آتیش به جونم میزنه،داغ تو رو دلم نشست
دوری توسخته عزیز،داغ توپشتم روشکست
آتیش به جونم میزنه،فراق تو سخته برام
آخه خدای مهربون،سنگینه داغش والسلام
آتیش به جونم میزنه،دیدن جسمت توکفن
صبری بده صبر جمیل،خدا خدا خدای من
آتیش به جونم میزنه،تو پر زدی گوهرپاک
الهی هیچ کس نبینه،عزیزش و درون خاک
آتیش به جونم میزنه،داغی نشست به سینه
مجلس ما به یاد توست،ببین دلها غمینه
آتیش به جونم میزنه،چشام ابر بهاره
بارون چشم هام رو ببین،داره برات می باره
آ تیش به جونم میزنه ، امون از این جدایی
مصیبتت رو دِلَمه ،بگو بگو کجایی
آتیش به جونم میزنه،خالیه جات تو خونه
این دل غمدیده ی من،برات گرفت بهونه

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

فراق پدر -(ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت) * رسول چهارمحالی

200

فراق پدر -(ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت) ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت
ای نازنین پدر به خدا می سپارمت
داغ غمت شکسته وجودم الا پدر
با دیدگان تر به خدا می سپارمت
تاج سرم ، مایه ی فخرم ، نرو نرو
تاج به روی سربه خدا می سپارمت
عمری کنار تو سپری شد، امید جان
ای فخرهرپسر به خدا می سپارمت
دوری تو همه درد است ، زخم دل
زخم روی جگربه خدا می سپارمت
درخاک خفته ای پدرم ای همه کسم
من چشم بر در به خدا می سپارمت
خاک عزا شد به سرم در فراق تو
بر سینه و سر، به خدا می سپارمت
مجلس به پا شده پدرم در فراق تو
جان جهان پدر به خدا می سپارمت

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مجلس ختم و ترحیم در فراق پدر -(ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت) * رسول چهارمحالی

245

مجلس ختم و ترحیم در فراق پدر  -(ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت) ای نغمه ی سحربه خدا می سپارمت
ای نازنین پدر به خدا می سپارمت

داغ غمت شکسته وجودم الا پدر
با دیدگان تر به خدا می سپارمت

تاج سرم ، مایه ی فخرم ، نرو نرو
تاج به روی سربه خدا می سپارمت

عمری کنار تو سپری شد، امید جان
ای فخرهرپسر به خدا می سپارمت

دوری تو همه درد است ، زخم دل
زخم روی جگربه خدا می سپارمت

درخاک خفته ای پدرم ای همه کسم
من چشم بر در به خدا می سپارمت

خاک عزا شد به سرم در فراق تو
بر سینه و سر، به خدا می سپارمت

مجلس به پا شده پدرم در فراق تو
جان جهان پدر به خدا می سپارمت

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد