خـــواهـم اگـر بـبخشم، از بــنده ای گـناهی
اول وِ را نـــــوازم، بـا سـوز و اشـک و آهـــی
اوراق جُـــــرم ســوزد، بــا آه دردمــــندی
دریـــــای عــفو جــوشد، بـا اشـک رو ســیاهی
امــشب گـناه بـخشم، کــوهی بـه کاه بخشم
بـیچاره مـن کـه بـا خـود، نـــاورده پــــرِ کــاهی
مــن در سَـــقَر روانــه، او در پــی بهانه
شـــاید کــه بــاز گــردم، بــازم دهــد پــــناهـــی
یا رب تو چون پسندی، در بر رویم ببندی
تـو مــعذرت پـــــذیر و مــن عـــبد رو ســـیاهی
- پنج شنبه
- 24
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه