چه شده شکر خدایا تو توان داری که
سر پا گشته ای و دست به دیواری که
دلخوشی بر دل حیدر شب آخر باشی
آن قدر فکر دل حیدر کراری که
چرخ دستاس بچرخانی و جو آرد کنی
با وجودی که شما زخمی مسماری که
نود و چند شبی کرده زمین گیر تو را
نود و چند شبی هست عزاداری که
سوگوار غم ششماهه ی خود می گویی:
بشکند،نیست شود، دست تبهکاری که
به زمین زد من و این باغچه ی یاس مرا
آن قدر آمد و میکرد لگد کاری که ...
توحید شالچیان ناظر
- شنبه
- 3
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:44
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه