• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت عبدالله بن الحسن(پا برهنه شد به میدان رد)

1262

 پا برهنه شد به میدان رد
داد می زد عمو رسیدم من
دست من هست پس نبر دیگر
تیغ زیر گلوت رسیدم من
تا بیایم غریب لب تشنه
با خدا درد دل مفصل کن
با مناجات گوشه ی گودال
نیزه ها را کمی معتل کن
چقدر دیر آمدم تیری
بوسه بر دست مهربانت زد
قاریه خوش صدای آل الله
چه کسی نیزه بر دهانت زد
چند خط شکسته ی ممتد
شکل زخم عمیف پیشانی
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانی

 
 

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران