در پیش تو عشق مشق غیرت می کرد
غیرت به شجاعتت حسادت می کرد
آن روز خدا به کربلا آمده بود
با دست بریده ی تو بیعت می کرد
*****
عمری است اگرچه پیش رویت خجلم
با عشق تو آمیخته است آب و گلم
هرچند شبی دراز دارم در پیش
پیش قمر تو سخت قرص است دلم
****
شد قطع دو دست نازنینت عباس!
جز عشق مگر چه بود دینت عباس؟
در یاوری عشق برون آمده بود
دستان خدا از آستینت عباس
شاعر:جلیل صفر بیگی
- شنبه
- ۱۷
- فروردین
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۸:۷
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه