• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح و شهادت حضرت عباس(مشک را هم شأن دریا می کنی)

1387
1

مشک را هم شأن دریا می کنی
آب را با عشق معنا می کنی
عکس ماهت توی آب افتاده است
نهر را محو تماشا می کنی
آب در مشت و نمی نوشی چرا؟
قطره را غرق تمنا می کنی
عقل را، اندیشه را، احساس را
باز در گیر معما می کنی
در میان نیزه ها بی دست و چشم
محشری در عشق بر پا می کنی
آن امان نامه خیالی باطل است
شمر را این گونه رسوا می کنی
مشق صبر و صدق و اخلاص و صفا
این همه در نقش سقا می کنی
×××
با نگاهی٬ ای مسیح پاک دم
مرده زنده، کور بینا می کنی
دردهایم را نمی گویم ولی
دیده ام، درمان مهیا می کنی
دست هایت عشق را پل می شود
در غزل هایم چه خوش جا می کنی
گونه های شعر من تر می شود
عقده های بسته را وا می کنی!
شاعر:پروانه بهزادی آزاد

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران