از هزاران زائر درد آشنا، من هم یکی
زین همه مسکین سر تا پا گدا، من هم یکی
هر طرف بسته دلی قفل ضریح مِهر تو
مُهر شد با خون دل، این قفل ها، من هم یکی
هر یکی را کاسه ای از بی کسی پیشت فراز
پُر شده از اشک، دست کاسه ها، من هم یکی
پای بوست را ملائک، صف به صف، پَر ریخته
خوش که ریزم در جوارت دست و پا، من هم یکی
کیمیاگرتر ز مهرت هیچ اکسیری مباد
مس دلان، مسکینِ ایوان طلا، من هم یکی
راه دوری پشت سر دارم، فزون تر پیش رو
رهزنانْ بد کین و لطفت رهنما، من هم یکی
هر غبار مرقدت خاکستر پروانه ای است
سوخته، لب دوخته، بی ادعا، من هم یکی
گرچه خوارم، خار هم با گل نشیند گاه گاه
در گلستان محبان رضا، من هم یکی
--------------------------------------------------------------
شاعر : سید ابوالقاسم حسینی ژرفا
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید ابوالقاسم حسینی ژرفا
ارسال دیدگاه