• دوشنبه 3 دی 03


لرزه به جان پدر(ایمان غلامی)اثر احسان محسنی فر

5336
1

رفتی و لرزه به جان پدرت افتاده

از نفس خواهر من پشت سرت افتاده

همه ی دشت پر از عطر پیمبر شده است

هر طرف تکه ای از بال و پرت افتاده

 

این فزع کردن من دست خودم نیست علی

چشمم آخر به تن مختصرت افتاده

یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی

این همه نیزه چرا دور و برت افتاده

نفسی تازه کن و باز دلم را خوش کن

روی جسمت پدر محتضرت افتاده

کوچه ای باز نمودند که راحت بزنند

بین لشگر علم و هم سپرت افتاده

قدری آهسته بگویید به ام لیلا

خنجر و تیغ به جان پسرت افتاده

احسان محسنی فر

www.boyepirahanehoseyn.blogfa.comمنبع وبلاگ بنده حقیر

  • شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:6
  • نوشته شده توسط
  • باب الجنه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران