تو این شب جدایی که غرق شور و آهم
تصویر غربت تــو قابه تو هـر نگـاهم
چه خـوبه سایت ، رو سر ما هست
هنوز نفسهات ، تو خیمه ها هست
اگــه تـو از خیمه بری
شروع میشه در به دری
غصه ی بی همسفری
واویلتاه
******
کاشکی بمیرم امشب با غصه های فردا
زنده نباشم آقـا دیـگـه بـرای فردا
طاقت ندارم ، خدا نیاره ، زینب برا تو ، کفن بیاره
سخته برادر به خدا
ببینمت تو قتلگاه
افتادی زیر دست و پا
واویلتاه
شاعر : محسن طالبی پور
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه