• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( دست از سرم بردار من بابا ندارم )

47298
225

دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم
گیسو سپیدم احترامم را نگهدار
سیلی نزن من با كسی دعوا ندارم
باشد بزن، چشم عمو را دور دیدی
من هیچ كس را بین این صحرا ندارم
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم
این چند وقته از در و دیوار خوردم
دیگر برای ضربه هایت جا ندارم
تا گیسوانم را ز دستانت درآرم
غیر از تحمل چاره ای اینجا ندارم
گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم میلی به این دنیا ندارم
گیرم كه پس دادند هر دو گوشوارم
گوشی برای گوشواره ها ندارم
شیرین زبان بودم صدایم را بریدند
آهنگ سابق را به هر آوا ندارم
در پیش پایم نان و خرما پرت كردند
كاری دگر با شام و شامی ها ندارم
با ضربۀ پا دنده هایم را شكستند
كی گفته من ارثیه از زهرا ندارم
نشناختم بابا تو را تغییر کردی
امشب دگر راهی به جز افشا ندارم
گویی تنور خولی آتش داشت آن شب
خیلی شده ترکیب رویت نامرتب

شاعر : قاسم نعمتی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 4:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



Mosiuo

Tashakor
سلام .خدا اجرتون بده .من هر موقعی این شعر را میبینم خیلی غم رقیه را ....

یکشنبه 24 آبان 1394ساعت : 11:00

علی احمدآبادی

دل نوشته
خدا اجرتون بده

پنج شنبه 27 تیر 1398ساعت : 09:27

ثمین تلخابی

دل نوشته
اجرکم عندالله خداخیرتون بده

چهارشنبه 27 شهریور 1398ساعت : 10:22

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران