• یکشنبه 9 اردیبهشت 03


بیت الاحزان فاطمه (س)

756

مجلس دهم:
بیت الاحزان فاطمه (س)
دلم دریا ولی ساحل ندارد
به غیر از عشق تو حاصل ندارد
آقا جان این دل من از بس که غم مادرت زهرا رو داره انگار اصلاً ساحل نداره آخه مگه غم مادرت فاطمه تمومی داره مگه می شه به گفته ی خود شما که شب عید غدیر توی خواب به اون مرد عالم گفتید: ما اهل بیت دیگه بعد از بیت الاحزان مادرمون زهرا دیگه شادی نداریم.
دلم دیا ولی ساحل ندارد
به غیر از عشق تو حاصل ندارد
تمام هستی ام بود و نبودم
فدای تو بیا قابل ندارد
آقا جان بیا تا جونم رو فدات کنم آقا بیا تا با هم توی مدینه تن اون دو نفر نامرد رو از خاک بیرون بیاریم و انتقام مادرت زهرا رو از اون ها بگیریم.
من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...
فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.
حضرت فرمودند: ‌بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.   
سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می پرداختند.  
آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می-خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...
        
شور ( سبک: پرستوی غریبم)
شمع محفل حیدر پر مزن مرو زهرا
می شم بی یار و یاور، پر مزن مرو زهرا
شبیه سرخی غروب، صورت تو نیلی شده
جای یه دست مردونه، به ضربت سیلی شده
حسین می گه که مادرم، یه دست به دیوار می گیره
بابا دعا کن که یه وقت، مادرم زهرا نمیره
نگاه کن خون پهلوت، روی میخ در مونده
جای دستِ رو دیوار، قلب من رو سوزونده
شمع محفل حیدر...
می گن که عجل وفاتی، ذکر لب زهرا شده
از بعد فوت مصطفی، مادر ما تنها شده
چند وقته شونه نشده، موهای زینب دخترم
اگه بری تنها می شم، خاک دو عالم به سرم
مرو تا که نگردد شمع هستی ام خاموش
مرو تا که نخواند، بهر مرگ تو چاووش
شمع محفل حیدر...

www.emam8.com دانلود سبک

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران