پر شکسته ی من را ببین خدای کریم
ببین چگونه شدم مُستکین خدای کریم
نشسته ام سر راهت مگر نظر بکنی
تویی غنی و منم خوشه چین خدای کریم
به هر که رو زدم اصلاً به من محل نگذاشت
نزن تو روی مرا بر زمین خدای کریم
خمیده ، با سر زانو ، شکسته و نادم
به سویت آمده ام این چنین خدای کریم
به یاد حرف اویسم ... ببخش عبدت را
که با غریبه شدم همنشین خدای کریم
نریز آبرویم را به پیش چشم همه
نگیر بر گنهم ذرّه بین خدای کریم
اگر چه روسیهم عاشق علی هستم
شفیع من شده حصن حصین خدای کریم
*****
به خاطر گل روی علی مرا بخشید
همین خدای رحیم و همین خدای کریم
*****
علاج درد گناهم هوای کرب و بلاست
مرا ببر به بهشت برین خدای کریم
بهانه دارم و دلتنگ کف العباسم
شبیه حضرت امّ البنین خدای کریم
شاعر : محمد فردوسی
- شنبه
- 12
- مهر
- 1393
- ساعت
- 1:39
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد فردوسی
ارسال دیدگاه