کربلا داره زیر و ورو می شه تن حسین رو خاک افتاده

مادرش داره سینه می زنه تن حسین رو خاک افتاده

از یه طرف تو خیمه ها خواهرا دنبال چادرن

از یه طرف توی قتلگاه دارن انگاری سر می بُرن

یکی می گه عموجون کجاست یکی میگه عمه معجرم

یکی زیر دست و پا می گه آتیش گرفته موی سرم

وای عمه دیگه نفس برید

وای از بس تو خیمه ها دوید

وای حسین حسین غریب مادر

******

همه عالم دیگه عزا شده کیه که دست و پا می زنه

چه غریبونه با اشک و آه مادرشُ صدا می زنه

هنوز داره نفس می کشه هنوز چشاش بازه خوب ببین

تو رو خدا بس کنید دیگه رو سینه حسینم نشین

صدای روضه خونش میاد میگه غریب مادر حسین

زبون گرفته یه مادری سرت به زیر خنجر حسین

وای قتلوک یا بنی

وای ذبحوک یا بنی

وای حسین حسین غریب مادر

******

بمیره مادر برای غمت من اومدم بالای سرت

خدا کنه رو نیزه نری نیفته از نیزه ها سرت

هر کی اومد کنار گودال به پیکرت رحمی نکرده

چقدر سرت رُ بد بریدند مادر دور سرت بگرده

اونقده دست و پا زدی تا دست و پای منم می لرزه

یکی میگه با خنده ای وای غارت پیرهنش می ارزه

وای قتلوک یا بنی

وای ذبحوک یا بنی

وای حسین حسین غریب مادر

شاعر : ایمان مقدم