میون گودال پناه عالم
غرقابه ی خونِ شاه عالم
تشنه و غریب زیر دست و پاست مادرش داره می بینه
شمر بی حیا بین قتلگاه پا گذاشته روی سینه ۲
حسین ، وای
دل زمین و زمان شکسته
رو حنجری خشک خنجر نشسته
تیر و نیزه مونده کنار یک خواهری که رفته از حال
رفت به روی نیزه سر و جامونده تنش میون گودال ۲
حسین ، وای
- چهارشنبه
- 24
- آبان
- 1402
- ساعت
- 12:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه