چشمای من دوباره سمت قتلگاه
چشمای من اسیر اشک وسوز وآهه
چشمای من می بینه عمو جون بی سپاهه
عبدالله تو هستم پای تو سر می زارم
اذنی بده عمو جون براتو جون نثارم
بمیرم و نبینم سر تو میره رو نی
داره می سوزه قلبم غریبی آخه تا کی
واای بی تو از این زمونه سیرم
واای کنار تو بزار بمیرم
اللهی عبدالله تو برای زخمات بمیره
نمی زارم که عمومو دشمنم از من بگیره
عمو حسین عمو
تو راه تو قربونی خون خدا شد
تو راه تو ماه حسن حاجت روا شد
تو راه تو دستش مثه سقا جدا شد
صدا انا الغریبی پیچیده توی صحرا
خیل عدو ولشگر مونده عمو چه تنها
سرباز این مسیرم تو شاهی وامیرم
دلم میخواد برای عشق عموم بمیرم
واای شب من مثل شب تاره
واای چرا خون از سرت میباره
عموجونم هرچی داری دارن به غارت می برن
اینایی که من می بینم حتی سرت رو می درن
عمو حسین عمو
شاعر : محسن مقدم
شاعر : محسن مقدم
- دوشنبه
- 18
- آبان
- 1394
- ساعت
- 15:19
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن مقدم
ارسال دیدگاه