شب پنجم
(حضرت عبدالله ابن الحسن سلام الله علیه)
سر می نهد تمام فلک زیر پای او
دل می برد ز اهل حرم جلوه های او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
انگار قاب کوچکی از عکس مجتباست
هر لحظه می تپد دل زینب برای او
او حس نمی کند که یتیم است و خون جگر
تا با حسین می گذرد لحظه های او
بالاتر از تمامی افلاک می نشست
وقتی که بود شانه ی عباس جای او
نیمش حسن و نیمه ی دیگر حسین بود
بوی مدینه می رسد از کربلای او
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او هم چو عمه دل نگران حسین بود
- دوشنبه
- 2
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:26
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه