چه بگویم که بود شأن تو ای زاده ی عشق
که قماط پر خونت شده سجاده ی عشق
علی اصغر نه علی اکبر سوم ز حسین
عشق معراج و تو کوتاه ترین جاده ی عشق
این که انگور شود می دو سه سالی بکشد
تو به شش ماه شدی ناب ترین باده ی عشق
این که از دامن گهواره کشیدی دامن
گفته ای عشق حسین است و من آماده ی عشق
به سماوات و بالارض و بالسکان العرش
همگی کشته ی عشقند و تویی زاده ی عشق
عشق را عشق به دامان پر از گل دارد
دست عشق است که دارد سر افتاده ی عشق
-----
ای که از هرم حرم آمده ای دست به دست
سرخوش از جام شهادت زده ای دست به دست
تا رباب است و بگیرد لقب ام شهید
از تو و لذت دامادی تو دست کشید
- دوشنبه
- 2
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:47
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه