شب پنجم
(واحد)
اگه شرم از خیرالبشر دارید
از محشر کبری خبر دارید
دست از سر عموم بردارید
این که دارید تشنه می کشید عمومه
رهاش کنید مثله کشته حرومه
کار عموم با همین زخما تمومه
-------
رو زمین غرق خون و بی جونه
بدنش زیر زخما پنهونه
به خدا که زنده نمی مونه
چیکار کنم کاریه تموم زخماش
چیکار کنم این نفس ها بی دوومه
کار عموم با همین زخما تمومه
-------
زیر سرنیزه ها و شمشیره
تموم جوشنش پر از تیره
نمی بینید که داره می میره
این خسته ی پر شکسته رو ببینید
این کشتی غرق در خون روبرومه
کار عموم با همین زخما تمومه
- سه شنبه
- 3
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:51
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه