چرا از «سدر» در تاریخ گاهی «سیب» میافتد
نسیمی میوزد بعدش به آهی سیب میافتد
همینکه دود و میخ و شعله با هم حملهور باشند
فقط با یک تکان، خواهی نخواهی سیب میافتد
دوباره روضهخوانی میرود بین در و دیوار
سپس با روضهاش از هر نگاهی سیب میافتد
چه بار صبر سنگینیست بر دوش پدر وقتی
کنار غربت کوهی، به کاهی سیب میافتد
من از پستی-بلندیهای کوچه خوب دانستم
که در تنهایی مردی به چاهی سیب میافتد
اگر امروز میافتد به خاکی سیب، فردا هم
از اوج نیزهای مابینِ راهی سیب میافتد
شاعر : مجید لشکری
- شنبه
- 25
- دی
- 1395
- ساعت
- 9:9
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجید لشکری
ارسال دیدگاه