• سه شنبه 15 آبان 03

 حسن لطفی

امام رضا(ع)مدح و ولادت -( انگار دلم تازه مسلمان شده آقا )

1787
4


امشب که خدا با تو نمایان شده آقا
انگار دلم تازه مسلمان شده آقا
از یاد برد نام  بهشت ابدی را
هر کس که دلش اهل خراسان شده آقا
هرکس كه رسیده است به جایی و مقامی
از خاک در خانه سلطان شده آقا
باید بنویسند كه گنجینه ی عرشیم
در سینه ی ماعشق تو پنهان شده آقا
فهمیده ام از هيمنه ي نور حضورت
با دیدن تو فاطمه خندان شده آقا
من را ببر از خانه به می خانه، ترم کن
دستی سر گیسو زده دیوانه ترم کن

لبخند بزن تا که ببینند رضا را
آیات جمالی و جلالی خدا را
لبخند بزن تا که ببینند حسینی
تا با تو حسن جلوه کند ارض و سما را
لبخند بزن تا همه در کیش تو آیند
تا شهر حسینیه کند صومعه ها را
باید كه شب آمدنت باز بگویند
تقوای تو را، زُهد تو را، شوق دعا را
بوی تو ز پیرآهن یوسف گذري كرد
بخشيد به چشم تر يعقوب شفا را
ای آب و هوای دل من با حرمت گرم
ای ناز نفسهای خداوند دمت گرم

شیرین تر از اين شیوه ی غارتگری ات نیست
فریاد که دل خواه تر از دلبری ات نیست
یک عمر هلاک تو و اين جذبه ی عشقیم
خاک تو سرم باد که چون سروریت نیست
حتما به علي رفته ای اینقدر شگفتی
کس نیست، گرفتار دم حیدری ات نیست
ای معجزه ی دامن زهرا ز نگاهت
پیداست دلی همچو دل مادری ات نیست
هنگام حدیث است بخوان سلسلة العشق
تا خلق نويسند: تكي ديگري ات نيست
من آمده ام سجده کنم اوج بگیرم
گفتند که جانبخش تر از پادریت نیست
صد شکر خدا صحن گوهر شاد به ما داد
ما بی کس و او پنجره فولاد به ما داد

سوگند سر کعبه به دامان تو باشد
صد چله دل قبله چراغان تو باشد
من بچه ی آهویم و دنبال تو هستم
آقا به دلم حق بده حیران تو باشد
این خطه اگر سبز و بلند است و خدایی
اصلا نه عجیب است که ایران تو باشد
جبريل اگر بال و پرش سايه ی عرش است
بر روی سرش سایه ی ایوان تو باشد
بیچاره بهشت است که هر شام تولد
حیران چراغان خیابان تو باشد
امشب سر سال است بده خرجی ما را
ای شاه برات بقیع و کرببلا را

ما درد نهاني و تو آن لطف عياني
ما کمتر از اینیم و تو بالاتر از آنی
بدجور گره خورده به گیسوی شماییم
ما را ز سرت وا نکنی زود نرانی
بر فرش حرم گرد و غباریم و نشستیم
ما را نتکانی ، نتکانی ، نتکانی
ما نیز سفارش شده ی فاطمه هستیم
خواهی بکش اما در دیگر نکشانی
ما را به نفسهای تو بخشیده خداوند
ما را به سر سفره ی غیري ننشانی
گيسوي من از غصه تان پير شد آقا
كو كرببلا و نجفم! دير شد آقا

شاعر : حسن لطفی

  • سه شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران