پنجره فولاد هر دم یک گره وا می کند
نام تو در این حرم کار مسیحا می کند
روشنای پر فروغ گنبد و گلدسته ات
چشمه ی خورشید را در اصل معنا می کند
از گذشته هر زمان تا روزگارم تیره شد
دل مرا در گوشه صحن تو پیدا می کند
کاسب اهل دلی میگفت رزق خویش را
صبح ها از گوشه ی چشمت تمنا می کند
عشق یعنی اینکه در هر گاه و بی گاهی دلم
فارغ از دنیای بیرون میل اینجا می کند
تا به اسانی ببوسد این ضریح پاک را
زائرت با سختی راهش مدارا می کند
حال من دور از حرم مانند یک ماهی ست که
خسته از تنگ بلور اهنگ دریا می کند
هر کسی اینجاست دارد با زبان مادری
در قنوتش زیر باران با تو نجوا می کند
هر شب جمعه گریز کربلای روضه خوان
در کمیل این حرم یکباره غوغا می کند
شاعر : حسن کردی
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه