ماييم كه از جامِ ولايت همه مستيم
بت هاي حرم را همه جانانه شكستيم
يك شير از اين بيشه اگر رفته چه باك است
وقتي همه عشاقِ ولايت نِـمِــر هستيم
*********
بیزارم و بیزار زِ اسلام سعودی
زیرا که بود بیخ و بنش دست یهودی
با كشتن شیخی که ز یاران علی بود
رسوا شود این فرقه ی بیگانه بزودی
**********
دلداده ی بر داری و مفتون بلايي
فرزند علي عالمِ پَر پَر ز جفايي
امشب كه زِ اين خانه غريبانه تو رفتي
مهمان شده در محضرِ يارانِ خدايي
**********
تــنـهــا گــناهِ شــيـعه ي مولا محبت است
دنيا بدون عشق علي دارِ وحشت است
ما را به جُـــرمِ «امــرِ به مـــعروف» مي كشند
غـافل زِ اينكه مُردن ما عينِ طاعت است
**********
بازهم فتنه و در دستِ عدو تيغِ جفاست
باز هم بر سرِ ني رأسِ عزيزانِ خداست
باز هم قـــامت پــيغـمبرِ فرزانه شكست
باز هم يك نفر افتاده به صحراي بلاست
**********
شیخُ الشهدا ؛ مرد خدا ؛ مرد جهادی
در راه خدا هستی خود را همه دادی
کوری دو چشمانِ پلیدان سعودی
بر علم و عمل رهبر فرزانه نمادی
شاعر : سیروس بداغی
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سیروس بداغی
ارسال دیدگاه