بند اول
شیخ الائمه حضرت صادق امام ما
ذکر ثنای حضرتتان صبح و شام ما
ما از طفیل خاک درت خلق گشتهایم
(ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما)
دین را به نام نامیتان تا رقم زدند
از لطف توست در دو جهان شیعه نام ما
احلی من العسل شده نام گرامیت
چون شهد، از ولایتتان گشته کام ما
(مبیضتا وجوه) به محشر در آمدیم
چون نور رویتان شده بدر تمام ما
ما شیعهایم شیعهی آل محمدیم
(بر جملهی خلایق عالم سر آمدیم)
بند دوم
ما را ز خاک پای شما آفریدهاند
یا اینکه در هوای شما آفریدهاند
ما شیعه زادهایم ز دست کریمتان
این شیعه را برای شما آفریدهاند
ما ریزه خوار خوان شمایم از آن سبب
در هر نفس گدای شما آفریدهاند
عهد و وفای این تن خاکی ز کویتان
از حرمت وفای شما آفریده اند
ما از ازل به دست شما شیعه زادهایم
تا پای جان به پای شما ایستادهایم
بند سوم
حالا دوباره موسم اندوه ما شده
دل داغدار صادق آل عبا شده
شهر مدینه آتش و دود و امام ما
در بین شعلههاست که یوم العزا شده
تکرار دست بسته و سیلی زدن ز کین
بی حرمتی دوباره به خیر النساء شده
در امتداد غصب فدک در سقیفه باز
تکرار شرح حادثه در کربلا شده
بیتی که انبیا همه دربان آن شدند
پای حرامیان به در خانه وا شده
این خانه جان پناه همه اهل عالم است
در سوک فاطمه شده، چون وقت ماتم است
بندچهارم
شهر مدینه بار دگر در عزا نشست
آتش گرفت خانهایی و بند دل گسست
آن خانهایی که بیت ولایت لقب گرفت
چون بیت فاطمه بخدا حرمتش شکست
دستی نبود تا که به یاری شه رسد
هفت آسمان ز غصه به روی زمین نشست
مظلوم بود و آه غریبانه میکشید
در گوش مردمی که نبودند حق پرست
ابلیس بود ابن ربیع در لباس دین
با ریسمان جهل تا که دو دست امام بست
پای پیاده، نیمهی شب دست بسته بود
غم بر دل شکسته او دسته دسته بود
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:45
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه