ببین به لب رسیده جونم
بریده داغ تو امونم
بذار که دور تو بگردم
داداش با این قد کمونم
رسیده نوبت وصیت مادر
می ترسم از غم جدایی برادر
جای مادرم می بوسم روتو
می بوسم داداش زیر گلوتو
وای برادرم
چرا چشات دوباره دریاس
چرا نگات به آسموناس
چرا داداش تو این دل شب
می گرده دور خیمه عباس
می بینه فردا رو این چشمای ترم
طوفانه برادر گریه ی معجرم
قبل تو داداش کاش بمیرم من
قبل غارت کهنه پیراهن
وای برادرم
ایشالله که صحت نداره
که حرمله سه شعبه داره
همش میاد به یادم امشب
گلوی طفل شیرخواره
می ترسم من برا حنجر اصغرت
می ترسم بمونه زیر پا پیکرت
تو دلم داداش کربلا دارم
ترس از تیر بی هوا دارم
وای برادرم
شاعر : محسن طالبی پور
- یکشنبه
- 14
- آبان
- 1396
- ساعت
- 8:45
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه