ای عصمتِ الهی، ای خواهرم کجایی؟
شد وقتِ بینوایی، داد از غمِ جدایی!
شد موسمِ وصالم، بینی که شرحِ حالم
این تو وُ این بلاها، خواهر نما حلالم
اِصبِر علی کلٌِ البَلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا
الصٌَبرَ مُختارُ لَنا، لا تَندُبی فی غَمٌَنا
ای دربدر ای خون جگر، امُ المصائب خواهرم
یکدم بیا سیرم ببین، آمد وداعِ آخرم
از بعدِ قتلم خواهرم، جانِ تو وُ طفلانِ من
جانِ رقیه دخترِ بی معجر و نالان من
خواهر مبادا دشمنم سیلی زند بر روی آن
یا از سرِ جور و غضب هر سو کشد گیسوی آن
اِصبِر علی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا
الصٌَبرَ مُختارُ لَنا لا تَندُبی فی غَمٌَنا
وقتِ هجومِ اشقیا، آتش زنند بر خیمه ها
جانِ تو و زین العباد آن بضعه ی خیرالنٌَساء
خواهر ز بعدِ من بُوَد این حجٌتِ دینِ خدا
یاری کند دین مرا در امتدادِ کربلا
اِصبِرعلی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا
الصٌَبرَ مُختارُ لَنا، لا تَندُبی فی غَمٌَنا
چندی دِگر جسمِ مرا درمانده ی میدان ببین
در بین تیر و نیزه ها زیرِ سُمِ اسبان ببین
در خاک و خون کربلا، بی معجر و عریان ببین
این خیمه هایم را همه در آتش سوزان ببین
چندی دگر رأسِ مرا خواهر سرِ پیکان ببین
از حنجرِ بُبریده ام تو خواندنِ قرآن ببین
چندی دگر خود را میانِ دشتِ خون جولان ببین
آماده شو خود را اسیر فرقه ی عدوان ببین
اِصبِر علی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا
الصٌَبرَ مُختارُ لَنا لا تَندُبی فی غَمٌَنا
ای عصمتِ الهی، ای خواهرم کجایی؟
شد وقتِ بینوایی، داد از غمِ جدایی!
معنی متن عربی1_صبور باش بر همه ی بلاها
2_دشمنان سنگدل مرا کشتند3_بخاطر ما شکیبایی برگزین4_وقتی اندوه گروه ما را فرا گرفت برای من فریاد نکن،
شاعر : هستی محرابی
- دوشنبه
- 13
- آذر
- 1396
- ساعت
- 9:21
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه