با ظهورش به تن شمس طرب آمده ست
مژده ! بر خلقت افلاک سبب آمده ست
لنگر ارض و سما آمده بر روی زمین
در دهان همه انگشت عجب آمده است
کعبه از شوق علی یک صد و ده بار شکافت
خوب فهمید کنون وقت ادب آمده ست
سیزده روز خدا آینه در دستش بود
همه دیدند که در ماه رجب آمده است
چشم، از دیدن ایوان نجف مبهوت ست
چون خماری که به یک باغ عنب آمده است
تا بدانند خلائق که یداللهی هست
شیر پشت در خیبر ،به غضب آمده است
اشکِ چشمان علی ،حاصل خود را دادَ ست
کز دِلِ چاه برون نخل رطب آمده است
مستقیم ست فقط زلف خم شاه نجف
او چراغی ست که بر ظلمت شب آمده ست
تا خدا نور خودش را به تماشا بکشد
از دل کعبه برون شاه عرب آمده ست
محمدرضا نادعلیان
- جمعه
- 10
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 18:30
- نوشته شده توسط
- محمدرضا نادعلیان
- شاعر:
-
محمدرضا نادعلیان
ارسال دیدگاه