قسم بر نالههاي زخم و زنجير
دلم را كردهاي از ماتمت پير
قسم بر سجدههاي كُنجِ زندان
غريبيات شده در سينه چون تير
از اين زندان به آن زندان روانه
ز دستِ زندگي آخر شدي سير
جهانْ كوچك به پيشِ غصههايت
يكي دردِ تو را كي شرح و تصوير؟
شده چشمم به پشتِ اشك زندان
بيا دست منِ افتاده را گير
شب هجر تو و راه حرم دور
كنم ناله از اين احوال و تقدير
بيا موسي بن جعفر از سرِ لطف
دلم را با نگاهي كن تو درگير
دلم را بر ضريحت چون دخيلي
ببند و با ولايت كن تو تسخير
- دوشنبه
- 20
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 19:17
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه