عید قربان 97_مشهد مقدس
در حریم تو مرا شوق فرا می گیرد
حس خوبی به تنم آمده جا می گیرد
مرغ دل پر زند و دور حریمت چرخد
شادمان بر لب خود ذکر رضا می گیرد
بین هر صحن و رواق حرمت فرقی نیست
دل به هر نقطه ی آن رفت صفا می گیرد
چشم من تا به ضریح حرمت می افتد
طفل اشکم به خروش آمده پا می گیرد
ای مسیحا دم و ای شافی درد همگان
لاعلاج آمده پیش تو شفا می گیرد
بین عشاق تو همچون پر کاهی هستم
کهربای کرمت باز مرا می گیرد
شکر حق گویم وخوشحال که زائر هستم
زائرت از تو صله کرببلا می گیرد
شاعر:اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 31
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 17:50
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه