سبک ۲ ـ ذکر / شور واحد ـ کوچه
كوچه هاي شهرِ كوفه شد پناهِ آخر من
ضربه هاي بغض و کینه مي خورد بر پيكرِ من
من غريبِ اين ديارم
غم درونِ سينه دارم
مي شود اين افتخارم
چون عمويم رستگارم
ای آشنا حسین - کوفه میا حسین(۳)
در نماز اوّلينم دستِ بيعت مي فشردند
كوفيان در وقتِ ياري دل به دشمن مي سپردند
عهد و پيمان را شكستند
در کمین من نشستند
كوفيان با بي وفايي
در به رويم جمله بستند
ای آشنا حسین - کوفه میا حسین(۴)
وقت رفتن رو به سویت درد و حاجت نامه خواندم
از ره دور حضرت عشق من زیارت نامه خواندم
يا حسين اي مقتدايم
بشنو شرح ناله هايم
من به ذكرت در نوايم
شهر دشمن گشته جايم
ای آشنا حسین - کوفه میا حسین(۴)
تو ميا اي پورِ زهرا شهر كوفه شهر درد است
سينه هاي كوفيان از بغض حيدر سردِ سرد است
كوفيان دشنه به دستند
تشنه ي خونِ تو هستند
جملگي دنيا پرستند
دل به قتل تو ببستند
ای آشنا حسین - کوفه میا حسین(۴)
- سه شنبه
- 13
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:27
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه