واویلا به دشت کربلا
واویلا واویلا به دشت کربلا
واویلا واویلا زمین نینوا
واویلا واویلا حسین خون خدا
واویلا واویلا علمدار وفا
واویلا واویلا جوان مه لقا
واویلا واویلا شبیه مصطفی
******
کربلا دشت بلا غوغا شد
محشری روی زمین برپا شد
در ستیز عطش و خنجر و خون
پهنة سرخ زمین دریا شد
پرپر از باد خزان شد یاس ها
تیره از رنگ عزا احساس ها
از دم نیزه و شمشیر ستم
پاره پاره بدن عباس ها
واویلا واویلا به دشت کربلا
******
کودکان خسته به آوای عطش
لاله پژمرده به غوغای عطش
در کنار لب دریا مانده
روی لب های عمو جای عطش
بر گلوی شه دین ، تیغ جفا
آتش افتاده خیام مصطفی
دستِ از نیمه جدای ساقی
مانده بر تارک دنیا به وفا
واویلا واویلا به دشت کربلا
******
حرمله نیزه لبِ اصغر زد
شعله بر جان و دل مادر زد
طفل ششماهة بی آب و لبن
بر سر دست پدر پرپر زد
نیمه شد فرق علی با شمشیر
بوسه باران تن سقا با تیر
شده پامال ستوران قاسم
دختری در غم بابایش پیر
واویلا واویلا به دشت کربلا
******
بر سر نیزه سرِ یاران رفت
سیل خون از دل دلداران رفت
ضربة سیلی و شلاق جفا
بر گُل روی عزاداران رفت
نیمه روزی که ستم بر دین شد
نیزه غارتگر این آئین شد
سروری گو که بیابان بلا
با گل خون حسین آذین شد
واویلا واویلا به دشت کربلا
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:10
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه