سبک 2 ـ ذکر / واحد سنگین ـ امانت
امانتِ برادرم
تو آغوشم پر مي زنه
اين دلِ خون گرفته ام
به سينه ام سر مي زنه
بخواب اي قرصِ ماهِ من ای عزیزم
بخواب اي سوز و آه من ای عزیزم
بخواب همچون علی اصغر روی سینه
نگاهت در نگاه من ای عزیزم
گلِ یاسمن وای ـ یتیم حسن وای(4)
گفته بودم به زينبم
طاقت و آروم نداري
به عشق من روزي مي شه
سر به بيابون مي ذاري
می دونستم دلت تنگِ تیر و تن بود
همه عمرت خسته ی آن درد و محن بود
از اون اوّل از مدینه از بچگی ات
تو رگهات غیرت بابات حسن بود
گلِ یاسمن وای ـ یتیم حسن وای(4)
عمو داره جون دادن و
از توی چشمات می خونه
قربون اون نگات بشم
که مثل بابات می مونه
نمونده در گلویت دیگه نوایی
شدی ای گل شبیه بابا فدایی
سه شعبه شد دلیل رفتن تو
شدی آخر شهیدِ کرب و بلایی
گلِ یاسمن وای ـ یتیم حسن وای(4)
- جمعه
- 23
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:32
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه