تابش صبح سپیده
دوباره بوی بلا برمشام می آید
نوای هلهله ازاهل شام می آید
به گوش قافله سلار شاهدان شهید
صدای شادی مردم مدام می آید
به هرکه می نگری با کمال بی شرمی
برای سنگ زدن روی بام می آید
بریده باد زبانی که گفت ای مردم
شمیم خارجیان برمشام می آید
کسی که بوی بهشتی شنیده می داند
که عطر گلشن خیرالانام می آید
سلامشان نکند گرکسی چه غم دارند
که ازخدای بر آنان سلام می آید
برای تابش صبح سپیده، جانب شا م
یگانه بانوی صبروقیام می آید
هنوز ازسرنی با ترنم قرآن
به گوش مردم عالم پیام می آید
ز درد غربت آل علی«وفایی» باز
صدای گریه ز هر خاص و عام می آید
- سه شنبه
- 17
- مهر
- 1397
- ساعت
- 0:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه