• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 حسن ثابت جو

غزلی ویژه بازگشت کاروان اسراء به مدینه -(زینبت آمد ولیکن زار آمد مادرم)

827

غزلی ویژه بازگشت کاروان اسراء به مدینه
زینبت آمد ولیکن زار آمد مادرم
با حسینت رفت و او بی یار آمد مادرم
کاروانش موقع رفتن یل و سالار داشت
وقت برگشتن چه بی سردار آمد مادرم
وای از آن روزی که گردانید روزم سیاه
بعد از آن عمری مصیبت بار آمد مادرم
دیدم از روی بلندی شمر و خنجر، حنجرش
زینبت با ناله ی بسیار آمد مادرم
پیر گشته از زمانی که در آن شام بلا
زینب تو بر سر بازار آمد مادرم
کعب نی خودم دمی با صورت افتادم زمین
یاد من از آن در و دیوار آمد مادرم
تا حسینم بود مادر دخترت دردی نداشت
از سفر یک زینب بیمار آمد مادرم

  • دوشنبه
  • 14
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 23:58
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران