• پنج شنبه 1 آذر 03

 یوسف رحیمی

مناجات با خدا -(دیگه فرصتی نمونده)

1407
1

دیگه فرصتی نمونده
چشای پُر ابر و بارون
دیگه مهمونی تمومه
دوباره فراق و هجرون
دوباره وقت وداعه
نفسا حبسه تو سینه
كی تا سال دیگه زنده‌ست
‌این شبا رو باز می‌بینه
ای خدا چه زود تموم شد
لحظه‌های ناب و روشن
شبای نور و مناجات
سحرای دل سپردن
دوباره ندبه و ناله،
اشك و آه و بی‌قراری
دوباره یه سال غریبی
دوباره چشم انتظاری
نكنه آروم بگیری
گریه كن دل شكسته
التماس كنه به چشماش
هر كه بارشو نبسته
رمضون تموم شد و من
موندم و دستای خالی
دوباره قفس‌نشینی
دوباره بی پر و بالی
ما که دلتنگ فراقِ
لاله‌های بی‌نشونیم
نکنه بره دوباره
قافله ما جا بمونیم
ما که مونده رو دلامون
زخم روزای اسارت
اسارت تو بند دنیا
اسارت تو دست غفلت
کاشکی دنیامون عوض شه
کاشکی بیدار شیم از این خواب
کاش اسیر شیم ولی این بار
اسیر نگاه ارباب
نکنه بیاد سراغم
دنیا و تعلقاتش
جا داره برامون ارباب
توی کشتی نجاتش؟
خدا دوست داره دلی رو
که خاطرخواه حسینه
نیگا می‌کنه به اون که
پیرو راه حسینه
اگه رد کنه گداشو
کسی که نعم الامیره
کیه که بیاد و دستِ
خالی منو بگیره
دست رد نزن به سینه‌ام
از در خونه‌ت نمیرم
تا برات کربلامو
از ابوفاضل نگیرم

  • چهارشنبه
  • 21
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 4.12 MB
تعداد بازپخش 53
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 21 آذر 1397 12:35

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران