نگاهی از سر عشقم به صاحبخانه می کردم
دل دیوانه ام را حبس در کاشانه می کردم
دعا می کردم و تکیه به ایوان طلا دادم
نگاهی از سر بیچارگی بر شانه می کردم
میان صحن و ایوانش کبوتر بچه ای بودم
که از دستان آقا آرزوی دانه می کردم
میان دشت چشمانش شدم آلاله ی وحشی
تقاضای نگاه از صاحب گلخانه می کردم
دلم را در کنار صحن و ایوانش فداکرده
انار سرخ دل را پیش رویش دانه می کردم
چنان چه مهرو امضا بر جواز ماندنم می کرد
خودم را وقف درگاهش بدون چانه می کردم
اگر یک گوشه ی چشمی به حاجات دلم می کرد
همیشه در جوارش زندگی شاهانه می کردم
- یکشنبه
- 2
- دی
- 1397
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- 09127033809
- شاعر:
-
زهرا رضازاده
ارسال دیدگاه